نامشخص [روزنوشت/شرح حال] يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۰۸ ق.ظ ۰ نظر
سال پیش، همین موقع ها، تمام وجودم استرس و نگرانی بود که دارم وقتمو با یه ماه کار کردن روی یه پروژه از دست میدم و این راهش نیست و این حرفا...
الان اینجام، یه سال بعد از اون موقع و می بینم چقد همه چی غیر قابل کنترله، چقد نمیشه همیشه انتظار بخصوصی از شرایط داشت و چقد باید به خودم حق بدم بابت حالی که دارم...
الان یه سال گذشته و هنوز اون پروژه ناتموم باقی مونده؛ چیزی که عملا میشه گفت دلیل کنار کشیدنم از تولید محتوای ویدیویی شد و هر چقدر سخت که تلاش کردم هم، دست و دلم رو به کار برنگردوند...

ولی خب یه چیز دیگه رو هم یاد گرفتم، اینکه دلیل نمیشه اگه احساس میکنی درجا می زنی یا پیشرفت زیادی توی یه فعالیت بخصوص نداشتی، واقعا هم هیچی بهت اضافه نشده باشه!
یه سالی که گذشت رو چند وقت پیش، توی ذهنم به عنوان «سال تحول» یاد کردم؛ نمی دونم چرا یهویی تصمیم گرفتم روی بخشی از زندگی ای که گذشت اسم بذارم، ولی چیز جالبی شد!
امسال پر بود از کار ها و تجربه های جدیدی که مدت ها بود توی زندگیم بهشون علاقه مند بودم ولی فرصت شون رقم نمی خورد، و پر بود از اتفاق هایی که ابدا انتظارشون رو نداشتم و رقم خورد! کلا زندگی چیز مزخرف ابلهانه بی نمکی ئه که هر چی می گذره بیشتر لوس میشه! حالا این چیزیه که من فهمیدم؛ اگه چیز دیگه ای هم داشت یه خبر بدین!

کلا هم هدف این نبود که بشینم پای نوشتن یه مطلب دیگه و این داستانا، ولی خب احساس کردم این سفر عجیبی که هر روز دارم توش قدم می زنم، بخوایم منصفانه نگاه کنیم حقشه که این دم سال نو ای، یه نوشته نصیبش بشه!
هرچند خودمونیم، کی به سفر و قدم زدن و این فازا اهمیت می ده؛ نه؟ می خواستم توی یه صبح/ظهر زمستونی و بعد یه روز زندگی احمقانه، برم بخوابم که به سرم زد «نمی خوای جدا الان که دیگه داره سال تموم می شه، حداقل یکی از کارایی که می خواستی بکنی و بخاطر ماجرا های زندگی نرسیدی بهش رو انجام بدی برا دل خودت؟»
که نتیجتا نشستم و دو قسمتی که از فصل جدید Attack on Titan توی این مدت ندیده بودم رو نگاه کردم.
به همین زیبایی.

خلاصه مراقب وقتتون باشین؛ از فرصت هاتون درست استفاده کنین؛ ولی این بین یه چیز هم فراموش نکنین؛ اینکه عشق کنین!
من شاید نتونستم اونجوری که می خواستم و توی اون زمان، پروژه رو تموم کنم، ولی الان توی یه مرحله دیگه از داستان خودمم؛ توی یه دنیای دیگه از فکر ها و تجربه هام؛ و درسته که قشنگیش به این بود که اون لحظه همه چی درست پیش بره، ولی خب الانم من دارم زندگیمو می کنم به هر حال؛ زندگی کار می کنه؛ حالا چه با استرس و فشار کاری اون پروژه و اون حوزه، چه بدونش!

امیدوارم سال جدید که هیچی، لوس بازیه؛ امیدوارم اگه آدم خوب و مفید ای هستین، حتی اگه تا اینجاش هم زندگی بهتون حال نداده، از اینجا به بعدشو فقط عشق و حال کنین! قسمت شه نه هیچکی زندگیش ثبات و آرامش اش رو از دست بده، نه هیچکی پروژه اش رو زمین بمونه :)

من یکی که سال پیش رو برام به شدت سال عجیبیه از همین الان؛ قطعا کلی ماجرای جدید جلوی رومه؛ قطعا کلی کار هست که قراره انجام بدم و قطعا هم دوست عزیز مون زندگی رو داریم که همیشه به طرز بی نمکی میاد یه مزه ای می پرونه وسط کار و بار ما! ولی خب همینه، چه می شه کرد؛ یه چیزیه که به زور دادن بهمون، به زور هم که شده باید بریم جلو دیگه؛ نه؟

قوی بمون؛ خلاق بمون؛ امیدوار باش؛ مفید باش و در نهایت، بترکون :)

سال نو همگی مبارک باشه! و از این قبیل جملات و عبارت های مرسومی که تا الان خفه شدیم باهاشون :|

نائنگی هاتون رو بقولین 🍊؛ به مشکلات زندگی اهمیت ندید 🗿 و من پیخوش خردسالی بودم که الان، در این لحظه، در هیفده سالگی و به سوی دروازه عجیب و وهم ناک هجده سالگی به شما میگم:
تا درودی دیگر، بدرود!

راستی از قالب دفترچه، افکار و ابزار جدید سفارشی هم غافل نمونین! استفاده بقولین! یعنی چیزه؛ مراحمید :|
فعلا!
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی