سال پیش، همین موقع ها، تمام وجودم استرس و نگرانی بود که دارم وقتمو با یه ماه کار کردن روی یه پروژه از دست میدم و این راهش نیست و این حرفا...
الان اینجام، یه سال بعد از اون موقع
آقا وقت شد و تونستم با تمام درگیری های ذهنی ای که پیش اومده و هست، بخش جاوا اسکریپت رو کامل کنم و بالاخره شاهد حذف شدن اون متن «نه اینجا تکمیله نه روستات، پس برو به سمت دوستات» باشیم! 😂
همه چی از یه جایی شروع شد که برام جالب شد چجوری میشه یه قالب وبلاگی برای بیان زد! و اینجوری شد که یه سه چهار ماهی هست در خدمت شماییم :)