
۹۴۰ روز از شروع نوشتن من اینجا میگذره و طبق عادت همیشه برگشتم تا متنی بنویسم و اینجا به اشتراک بذارم! D:
این دفعه، جرئتی کردم و میخوام از حرف هایی که به این مکان نمیرسن بگم و اینکه چه سرنوشتی براشون رقم میخوره...
من می نویسم
من از چند سال پیش شروع کردم به نوشتن شعر روی ضرب آهنگ های رپ؛ چون از بچگی با فضای رپ بزرگ شدم و کارم نوشتن و فکر کردن به متن قطعه هایی که می شنیدم بود.
ولی هیچ وقت تصمیمی برای عمومی کردن این پر حرفی های محض دل نداشتم و تلاشم اکثر اوقات برای بهتر شدن و به چالش کشیدن خودم توی نوشتن بود و خیلی وقت ها روحیه دادن های رفیق شفیق به عنوان تنها شنونده این قطعه های گم، برای ادامه دادن و دوباره قلم به دست شدن کفایت می کردن.
ولی حس میکنم زمان خوبیه برای اینکه چیزی از خودم به یادگار بذارم...
به خودم اومدم و دیدم حرف هایی که توی این شعر ها به زبون میارم، مهم ترین چیز هایی ان که میخوام هر آدمی از من بشنوه و با اونها تصویر ذهنیش رو از من کامل کنه...
نتیجتا، رها کردن این متن ها چیزی نبودن که می خواستم و تصمیم به انتشار چندتا از کار های اخیر گرفتم تا کمی به خودم و این قلم اعتماد کرده باشم تا وقتی فرصتش رو دارم...
و حالا می ماند
هیچ ایده ای ندارم که چقدر همچین فرم محتوا ای به نظر آدم هایی که دست نوشته های من رو اینجا میخونن قابل توجه میاد ولی برای موندگار شدن اینکه همچین انتخابی کردم، خواستم که اینجا هم، به عنوان جایی که جان تازه ای برای این قلم شد، از نگاشته های این قلم بگم.
کار ها استودیویی نیستن و ماحصل یه ذوق شخصی و غیر حرفه ای در تلاش برای انتقال ایده و احساسات پشت متن ها هستن.
و اینکه... الان چیز دیگه ای برای اضافه کردن به این مطلب به ذهنم نمیاد...
در واقع حتی نمیدونم چجوری تا به اینجا نوشته شد؛ روز ها بود که میخواستم این کار رو انجام بدم و حس دور بودن عجیبی بهم دست می داد...
که این یعنی همیشه باید اولین کلام رو به یاد داشت...
خلاصه، این هم سه تا کار اخیر روی SoundCloud به ترتیب نوشتن و انتشار شون :) متن کار ها رو هم می تونید ببینید.
و آو، ممنون که بیستمین مطلب این وبلاگ رو خوندید! D: