نامشخص [داستان] چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۳:۴۸ ق.ظ ۰ نظر

مرگ: چطور مرا احضار کردی؟

باستر: نمی دونم... توضیحی براش ندارم...

مرگ: از من چه می خواهی؟

باستر: من نیاز دارم که بمیرم... بزودی...

مرگ: همینطور هم هست.

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی