نامشخص [درس زندگی] پنجشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۱۴ ق.ظ ۳ نظر
ایده اولیه راه اندازی این وبلاگ سه روز پیش به ذهن من خطور کرد؛ هرچند احتمال زیادی هست که قبلا هم به این فکر افتاده باشم، ولی خب نه به این شکل! شخصا هیچ وقت خارج از حیطه کاری و به قولی، تولید محتوا، به داشتن یه صفحه، وبلاگ یا کانال فکر نکرده بودم. نمی دونم چرا... ولی خب عموما ترجیحم بر این بوده که تا حد امکان خودم و اطلاعاتم رو حفظ کنم تا از هر اتفاق یا بازخورد ناخواسته ای جلوگیری کنم.

اما سه روز پیش داستان به طرز بامزه ای عوض شد! قرار بود برای زدن واکسن به مرکز مربوطه اش برم و برای بعد از ظهر هم، برنامه رفتن به یکی از شهر های نزدیک و خرید کتاب بود. برای همین، شب قبل با تمام اینکه دغدغه ام خواب به موقع بود اما نتونستم چشم روی هم بذارم و از اونجایی که چند روزی بود که به شدت درگیر ماجرای ترجمه و نشر کتابی که می خواستمش بودم، حین جست و جو کردن های همیشگی برای کتاب، چشمم به وبلاگ مترجم کتاب افتاد که حقیقتا خیال نمی کردم چنین چیزی وجود داشته باشه؛ انقدر که هیچ نام و نشونی از آدمای مختلف یه سری حوزه ها نیست و نبوده!

مطالعه اون وبلاگ و خوندن سرگذشت مترجم کتاب، در کنار زدن واکسن و فرصت خواب نشدن، همه و همه باعث شدن که هنگام بی حالی و سر گیجه نسبی ای که داشتم، بعد چندین و چند ساعت سواری و پیاده روی، جرقه نوشتن ماجرا های روزانه و درس های مختلفی که توی زندگیم گرفتم به سرم بزنه!

ماجرای کامل و مفصل اون کتاب، مترجم و داستان اون روز نسبتا عجیب از زندگی من، بمونه برای یه فرصت دیگه؛ اما نکته ای که باعث شد در این لحظه اولین کلام این وبلاگ پس از مدت ها کلنجار رفتن شکل بگیره، احتمالا فقط یه چیز باشه: اینکه فقط سعی کردم انجامش بدم!

و باور کنین، اگه فقط یه درس مهم توی زندگی و یه موضوع درست و به جا برای نوشتن اولین مطلب وجود داشته باشه، احتمالا همینه، که «فقط انجامش بده!».

داشتن یه ایده، یه فکر و یه تصویر ذهنی چیز جالب و خوشحال کننده ایه؛ حتی بال و پر دادن بهش هم کار اشتباهی به قلم نمیاد؛ ولی اگه کل قضیه به همین جا محدود شه، اونوقته که یه روز به خودتون میاین و می بینین عمر و فرصت هاتون گذشته و شما با زمانی که می تونستین برای امتحان و انجام کار های مورد نظر تون استفاده کنین، مدت ها و مدت ها فقط ذهن خودتون رو درگیر این کردین که چجوری کار های مورد نظرم رو امتحان کنم و انجام بدم!

و خب از من بشنوین! کسی که حدود یه سال پیش، تصمیم گرفت که یه پروژه دیگه شروع کنه و آماده انتشارش کنه، ولی به نظرش موضوعی که انتخاب کرده بود و نوشته بود، درخور کار بعدی نبود، پس به سراغ یه موضوع دیگه رفت و دوباره نوشتن رو پیش گرفت. با تمام اینها اما همچنان اونو مناسب نمی دید و طبق روال قبلی، مجددا همه چی رو از ابتدا شروع کرد تا شاید بتونه بالاخره به چیزی که می خواد برسه. این روند انقدر انرژی و تمرکز از اون آدم گرفت که دیگه کم کم از تکمیل سومین تلاشش در مسیر ساخت پروژه بعدی زده شد و به کل علاقه اش رو به همه چی از دست داد! روز ها و ماه ها می گذشتن و اون با تمام بی علاقگی ای که نسبت به کارش پیدا کرده بود دائما دغدغه به سرانجام رسوندن زحماتش رو داشت و از پرداختن به ایده ها و برنامه های دیگه سر باز میزد و از طرفی هم دست و دلش به انجام کار فعلیش نمی رفت...

نتیجه؟ همونطور که گفتم، گذشتِ زمانی که می شد دقیقا باهاش کار های دیگه ای انجام داد که به آدم لذت و انرژی بیشتری می بخشن و صرفا نشستن و عذاب وجدان گرفتن بابت اینکه چرا من نمی تونم پروژه رو تموم کنم!

هرچند، بزارین قضیه رو واضح کنم؛ عبارت «فقط انجامش بده!» به شما نمیگه که هر کار عجیب و پرتی که به نحوی توی ذهنتونه رو امتحان کنین، حرف این عبارت اینکه اگه چیزی مدت هاست توی ذهن تونه و می دونین که قراره دوستش داشته باشین و براتون یه تجربه جالب باشه، شروعش کنین، قدم اول رو بردارین، فقط و فقط انجامش بدین تا باقی چیزا خودشون طبق روال شون راست و ریست بشن! نگران این نباشین که نکنه الان به فلان کاری که به خودم محول کردم و دوستش ندارم نرسم یا نکنه عقب بمونه و این حرفا؛ اگه با چیزی حال نمی کنین و شرایط جوریه که می تونین رهاش کنین، منتظر چی هستین؟ برین سراغ چیزایی که حتی برای یه لحظه هم روح تون رو جلا میدن و از این زندگی زودگذر و یهویی ای که نصیب تون شده نهایت استفاده رو بکنین!
گذشته ها دیگه گذشته نمیشه حسرت خورد من یکی که اینقد حرص گذشته رو خوردم که آمارش از دستم در رفته، حالو دریاب و لحظه به لحظه اشو استفاده کن🍀

دقیقا هدفهای کوچیک و راحت باعث میشه با هربار رسیدن بهش انرژی برای ادامه مسیر رو بدست بیاری و دیگه تو نیمه راه خسته نمیشیو پرقدرت ادامه میدی

و همچنین پیشرفت و موفقیت شما🔥
حق مطلوب 🪴✨
دقیقا منم همیشه خدا بخاطر این دو دل بودنا خیلی از فرصتا رو از دست دادم..

ولی تقریبا از پارسال که یه کتاب با عنوان اثر مرکب خوندم نه حالا اینطوری بگم که از این رو به اون رو شدم نه، ولی مثل گفته های کتاب، کارهای کوچیکی که در نظرم زیاد حالا انجام دادن و ندادنش با هم فرقی نداره.. شروع کردم به مرتب انجام دادنشون.. و نتیجه خیلی خوبی تو زندگیم داشته، و درسته گهگاه تنبلیم عود میکنه ولی باز یکی از درون میزنه پس کلم و میگه حالا نمیریااا یه کار کوچیکه دیگه بیشتر از چند دقیقه وقتتو نمیگیره که!

خواستم بگم منم همینطور.
جدا ماجرای پیچیده ایه؛ مخصوصا اگه حالا اون کمال گرایی/اهمال کاری با چیز های دیگه ای هم ترکیب شه! قشنگ یه عامل بازدارنده سنگین میشینه کنج ذهن، تا خسته نشه ول نمیکنه! :)
منم جدا یه بخش مهمی از زندگیم بخاطر این وسواس به خرج دادنه و تردیده هدر رفته؛ از میزان استفاده ام از فرصت هام راضیم ولی خب میدونین؟ حیفه، بازم میشد کار های خفن تری کرد! 😂

برای من به شخصه پروسه بازنگری این عادت خیلی حس میکنم در طولانی مدت اتفاق افتاد؛ فکر کنم یه مصاحبه رندوم از MrBeast دیدم که حالا جدای از خودش که دنبال نمیکنم کاراش رو، ولی برام سوال شد چطوری یکی انقدر میتونه وقت بذاره و کله خر باشه برای یه موضوع و هر چیزی رو امتحان کنه تا در نهایت موفق بشه؟ نتیجتا فهمیدم من از بنیان نیاز به فکر کردن دارم درمورد مسیرم چون من حاضر نیستم چیزی فدا کنم برای نتیجه!
و خب عموم مواقع «رویا» داشتنه یا هدف مشخص داشتن باعث شده بتونم ذهن عجیبم رو قانع کنم که یه تصمیم ساده رو دو روز طول نده یا یه پروژه تستی رو یه ماه تحقیق و بررسی نکنه قبل هر کاری، یا حاضر باشه با نتایج کوچیک تر هم راضی باشه و ادامه بده...

فکر کنم برای من اینه که سخت نگیرم - کار رو کوچیک شروع کنم - و یه هدف واقع گرایانه و دست یافتنی پشت ماجرا داشته باشم که انگیزه رو حفظ کنه

و خب خوشحالم موثر بوده مطالعه و می تونیم فعالیت خفن تون رو ببینیم! D: به امید موفقیت های بیشتر!
گل گفتی🌹❤️ برای کاری که میخوای بکنی این پا و اون پا کردن فقط انرژی رو از بین میبره، باید فقط انجامش بدی. اگه نتیجه کار هم خوب نباشه حداقل تجربش کردی و فهمیدی بده؛ نه اینکه هی به این فکر کنی اگه فلان کارو میکردم شاید فلان اتفاق میفتاد. 👍
حق به میزان لازم 👌🌹✨
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی